عشق ممنوعه

ساخت وبلاگ
اینجا دنیای من.....دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد؛ خوابمان برد... بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم. *اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته انددیگر گوسفند نمی درندبه نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...*می دانی ... !؟ به رویت نیاوردم ... ! از همان زمانی که جای "تو" به "من" گفتی: "شما"فهمیدم پای "او" در میان است ...*اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!*می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود.عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد.بالاترین نقطه ى زمین، شانه های پدر بود ... بدترین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند. تنها دردم، زانو های زخمی ام بودند. تنها چیزی که میشکست، اسباب بازیهایم بود.و معنای خداحافظ، تا فردا بود...!*این روزها به جای" شرافت" از انسان هافقط" شر" و " آفت" می بینی !*راستی،دروغ گفتن را نیز، خوب یاد گرفته ام..."حال من خوب است" ... خوب خوب...!*می دانی "بهشت" کجاست؟ یه فضای چند وجب در چند وجب! بین بازوهای کسی که دوستش داری...*وقتی کسی اندازت نیست دست به اندازه ی خودت نزن...*این روزها "بی" در دنیای من غوغا میکند!بی کس، بی مار، بی زار، ب عشق ممنوعه ...
ما را در سایت عشق ممنوعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5dosetdaramha بازدید : 222 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 0:35

اینجا دنیای من.....دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد؛ خوابمان برد... بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم. *اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته انددیگر گوسفند نمی درندبه نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...*می دانی ... !؟ به رویت نیاوردم ... ! از همان زمانی که جای "تو" به "من" گفتی: "شما"فهمیدم پای "او" در میان است ...*اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!*می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود.عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد.بالاترین نقطه ى زمین، شانه های پدر بود ... بدترین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند. تنها دردم، زانو های زخمی ام بودند. تنها چیزی که میشکست، اسباب بازیهایم بود.و معنای خداحافظ، تا فردا بود...!*این روزها به جای" شرافت" از انسان هافقط" شر" و " آفت" می بینی !*راستی،دروغ گفتن را نیز، خوب یاد گرفته ام..."حال من خوب است" ... خوب خوب...!*می دانی "بهشت" کجاست؟ یه فضای چند وجب در چند وجب! بین بازوهای کسی که دوستش داری...*وقتی کسی اندازت نیست دست به اندازه ی خودت نزن...*این روزها "بی" در دنیای من غوغا میکند!بی کس، بی مار، بی زار، ب عشق ممنوعه ...
ما را در سایت عشق ممنوعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5dosetdaramha بازدید : 275 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 0:35

اینجا دنیای من.....دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد؛ خوابمان برد... بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم. *اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته انددیگر گوسفند نمی درندبه نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...*می دانی ... !؟ به رویت نیاوردم ... ! از همان زمانی که جای "تو" به "من" گفتی: "شما"فهمیدم پای "او" در میان است ...*اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!*می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود.عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد.بالاترین نقطه ى زمین، شانه های پدر بود ... بدترین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند. تنها دردم، زانو های زخمی ام بودند. تنها چیزی که میشکست، اسباب بازیهایم بود.و معنای خداحافظ، تا فردا بود...!*این روزها به جای" شرافت" از انسان هافقط" شر" و " آفت" می بینی !*راستی،دروغ گفتن را نیز، خوب یاد گرفته ام..."حال من خوب است" ... خوب خوب...!*می دانی "بهشت" کجاست؟ یه فضای چند وجب در چند وجب! بین بازوهای کسی که دوستش داری...*وقتی کسی اندازت نیست دست به اندازه ی خودت نزن...*این روزها "بی" در دنیای من غوغا میکند!بی کس، بی مار، بی زار، ب عشق ممنوعه ...
ما را در سایت عشق ممنوعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5dosetdaramha بازدید : 246 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 0:35

اینجا دنیای من.....دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد؛ خوابمان برد... بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم. *اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته انددیگر گوسفند نمی درندبه نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...*می دانی ... !؟ به رویت نیاوردم ... ! از همان زمانی که جای "تو" به "من" گفتی: "شما"فهمیدم پای "او" در میان است ...*اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!*می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود.عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد.بالاترین نقطه ى زمین، شانه های پدر بود ... بدترین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند. تنها دردم، زانو های زخمی ام بودند. تنها چیزی که میشکست، اسباب بازیهایم بود.و معنای خداحافظ، تا فردا بود...!*این روزها به جای" شرافت" از انسان هافقط" شر" و " آفت" می بینی !*راستی،دروغ گفتن را نیز، خوب یاد گرفته ام..."حال من خوب است" ... خوب خوب...!*می دانی "بهشت" کجاست؟ یه فضای چند وجب در چند وجب! بین بازوهای کسی که دوستش داری...*وقتی کسی اندازت نیست دست به اندازه ی خودت نزن...*این روزها "بی" در دنیای من غوغا میکند!بی کس، بی مار، بی زار، ب عشق ممنوعه ...
ما را در سایت عشق ممنوعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5dosetdaramha بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 0:35

نفسم ببین از ساعت دوازده تا الان ینی چهار ساعته دارم به خودمون فکر میکنم به کار اشتباهمون به اینکه چرا داریم زندگیمونو خراب میکنیم چرا خریت میکنیم حتما بخاطره عشقه اره کدوم عشق ،عشقی که باعث نابودیمون میشه ببین منو تو دوساله داریم اشتباه میکنیم امشب واسه همیشه تصمیمموگرفتم که خودمو و تو که عزیزترینمی رو نجات بدم عشقم باورت میشه نزر کردم که همو فراموش کنیم امشب کلی قرآن خوندم که خدا کمکمون کنه همدیگه رو فراموش کنیم ببین من تاآخره عمرم عاشقت میمونم بخدا مطمعنم توهم منو توقلبت فراموش نمیکنی ولی باید این رابطه رو تموم کنیم بخدا که خدا یه وقتی صبرش لبریز میشه و پرده از پنهون کاریامون ورمیداره و اونوقته که خدایی نکرده بدبخت میشیم ببین بجون توکه همه کسمی خودم مهم نیست واسم ،واسه من فقط تو وخانوادت و دخترم مهمید نمیخوام با خریتمون با اشتباهمون با خودخواهیمون زندگی چنتا خانواده رو جهنم کنیم ببین تا همیشه عاشقت میمونم ولی دیگه خیانت نمیکنم ازخدا کمک خواستم قرآن خوندم و مطمعنم خدا بهم کمک میکنه ببین قلبم داره آتیش میگیره فک کردن به اینکه بخوام فراموشت کنمو دیگه نداشته باشمت منو میکشه ولی این کارو میکنم بخاطره تو و دخترم و مامانت عشقم منو ببخش واسه این حرفام واسه این تصمیمم ولی درست ترین کار همینه صب که بیدار شدی ایناروخوندی نمیخواد هیچی بگی نمیخواد جوابمو بدی نمیخوام پشیمونم کنی فقط بنویس که عشق ممنوعه ...
ما را در سایت عشق ممنوعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5dosetdaramha بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 0:35

اینجا دنیای من.....دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد؛ خوابمان برد... بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم. *اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته انددیگر گوسفند نمی درندبه نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...*می دانی ... !؟ به رویت نیاوردم ... ! از همان زمانی که جای "تو" به "من" گفتی: "شما"فهمیدم پای "او" در میان است ...*اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!*می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود.عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد.بالاترین نقطه ى زمین، شانه های پدر بود ... بدترین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند. تنها دردم، زانو های زخمی ام بودند. تنها چیزی که میشکست، اسباب بازیهایم بود.و معنای خداحافظ، تا فردا بود...!*این روزها به جای" شرافت" از انسان هافقط" شر" و " آفت" می بینی !*راستی،دروغ گفتن را نیز، خوب یاد گرفته ام..."حال من خوب است" ... خوب خوب...!*می دانی "بهشت" کجاست؟ یه فضای چند وجب در چند وجب! بین بازوهای کسی که دوستش داری...*وقتی کسی اندازت نیست دست به اندازه ی خودت نزن...*این روزها "بی" در دنیای من غوغا میکند!بی کس، بی مار، بی زار، ب عشق ممنوعه ...
ما را در سایت عشق ممنوعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5dosetdaramha بازدید : 201 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 0:35